×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

adrin_10

adrin

جملات بسيار زيبا و پر معني از مرحوم پرويز شاپور

پرويز شاپور نويسنده ايراني است. شهرت او به دليل نگارش نوشته‌هاي كوتاه (اغلب تك خطي) است كه ظرافت و ديدي شاعرانه و طنزآميز دارند.
در سال هاي ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، نوه خاله مادرش كه پانزده سال از او كوچك ‌تر بود، ازدواج كرد. آنها اهواز را براي زندگي مشترك انتخاب كردند. در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ پسرشان به نام كاميار متولد شد كه فروغ دراشعار خود به اواشاره كرده، و شاپورنيز از?كامي? ب عنوان نام مستعار وي استفاده ميكرده‌ است. رابطه زناشويي اين دو به خاطر دخالت‌هاي نزديكان در سال ۱۳۴۳ به جدايي كشيد.
پس از جدايي از فروغ ، شاپور هرگز دوباره ازدواج نكرد و تا آخرعمرهمراه  با كاميار و دكتر خسرو شاپور برادرش در يك خانه قديمي زندگي مي‌كرد وي در ۶ تير ۱۳۷۸ در بيمارستان عيوض‌زاده تهران بستري شد و درساعت ۶ صبح ۱۵ مرداد درگذشت.آرامگاه پرويز شاپوردر قطعه هنرمندان بهشت زهراي تهران است.

مادر ?شاپور? مي‌گفت: ?شصت سال بچه بزرگ كردم، يك كلمه حرف حسابي از دهانش نشنيدم.? ولي همين حرفهاي ناحساب شاپوركه با اسم ?كاريكلماتور?، از مجموعه ها و جنگ هاي هنري و ادبي سر در مي‌آورد، از بهترين و طنازانه ترين ستون هاي اين مجلات بود. اين كاريكلماتور است كه اسم شاپور را به ادبيات مدرن ايران سنجاق كرده. در زير چند نمونه از كارهاي شاپور را مي خوانيم:

 

بار زندگي را با رشته عمرم به دوش مي كشم.


 

زندگي بدون آب از گلوي ماهي پايين نمي رود.

جارو، شكم خالي سطل زباله را پر مي كند.


براي مردن عمري فرصت دارم.


 

اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسيده بودم.

ستارگان سكه هايي هستند كه فرشتگان در قلك آسمان پس انداز كرده اند.


 

با اينكه گل هاي قالي خارندارند ، مردم با كفش روي آن پا مي گذارند.

سايۀ چهار نژاد يك رنگ است.
 


 

به ياد ندارم نابينايي به من تنه زده باشد. 

قلبم پرجمعيت ترين شهر دنياست.    
 نوشته شده روي سنگ مزارش
 


 

به نگاهم خوش آمدي

قطرهٔ باران، اقيانوس كوچكي است. 
 


 

هر درخت پير، صندلي جواني مي‌تواند باشد

 

اگر بخواهم پرنده را محبوس كنم، قفسي به بزرگي آسمان ميسازم.
 


 

روي هم رفته زن و شوهر مهرباني هستند!  
 

  • به عقيده گيوتين، سر آدم زيادي است

  •  
  • براي اينكه پشه‌ها كاملاً نااميد نشوند، دستم را از پشه‌بند بيرون مي‌گذارم.
  • گربه بيش از ديگران در فكر آزادي پرندهٔ محبوس است.

  •  
  • غم، كلكسيون خندهام را به سرقت برد

  •  
  • بلبل مرتاض، روي گل خاردار مي‌نشيند!
     
  • باغبان وقتي ديد باران قبول زحمت كرده ، به آبپاش مرخصي داد.
  • قطره باران غمگين روي گونه ام اشك ميريزد

  •  
  • فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سير نمي شوند

    در خشكسالي آب از آب تكان نمي خورد. 
     
     
  • رد پاي ماهي نقش بر آب است

  •  
  • گل آفتابگردان در روزهاي ابري احساس بلاتكليفي مي كند 
     

  •  
  • با چوب درختي كه برف كمرش را شكسته بود ، پارو ساختم

  •  
  • با سرعتي كه گربه از درخت بالا مي رود، درخت از گربه پايين مي آيد

  •  
  • دلم براي ماهي ها مي سوزد كه در ايام كودكي نميتوانند خاك بازي كنند

  •  
  • پرگاري كه اختلال حواس پيدا مي كند بيضي ترسيم مي كند. 
    .
     
  • آب به اندازه اي گل آلود بود كه ماهي ، زندگي را تيره و تار ميديد
 
شنبه 22 تیر 1392 - 11:13:04 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

25193 بازدید

21 بازدید امروز

87 بازدید دیروز

121 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements